حضـــور
مست و هوشیار محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت*مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست پروین اعتصامی رحمة الله علیها
امیرالمؤمنین علیه السلام: «اذا ارادَ اللّّهُ سبحانَه صلاحَ عبدٍ اَلهَمَه قِلّّةَ الکلامِ و قلّةَ الطّعامِ و قلّةَ المنامِ» وقتى خداوند پاک خیر بندهاى را بخواهد، کم گفتن، کم خوردن و کم خفتن را بوى الهام میکند چو بر بندهاى خواهد ایزد صلاح به پیمودن راه خیر و فلاح، بخوردن، بخفتن، بگفتار هم کند ملهم او را بمقدار کم هزارگوهر، صفحهى 75 در تفسیر قرطبى از امام صادقعلیه السلام نقل شده است: «بسماللَّه» تاج سورههاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسماللَّه» نیامده و این به فرموده حضرت على علیه السلام به خاطر آن است که «بسماللَّه» کلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از کفّار و مشرکان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نیست. سیماى «بسم اللّه» 9.«بسماللَّه» ذکر خداست، یعنى خدایا! من تو را فراموش نکردهام. همان طور که دل با یاد خدا آرام می گیرد ، همان طور هم با یاد غیر خدا مضطرب می شود . ادامه مطلب الکاسب حبیب الله. اقسام منافقان منافق الزاماً شخص نیست، بلکه ممکن است یک گروه و یا یک سازمان نیز منافق باشد و در بُعدى وسیعتر حتّى ممکن است حکومت یک کشور نیز منافق باشد. بعضى از کشورهاى مدّعى اسلام که به ظاهر سنگ اسلام را به سینه مىزنند و در محافل و مجالس و کنفرانسهاى اسلامى شرکت مىکنند، دیدهایم که چگونه رسواى خاصّ و عام شدهاند؛ چرا که همدستى و همداستانى آنها با یکى از بزرگترین دشمنان اسلام و مسلمانان؛ یعنى اسرائیل غاصب آشکار شده و عهد و پیمانهاى پیدا و پنهانشان برملا گشته است و آن روشنى آتش ادعایشان به خاموشى گراییده و دورویى و ریاکاریشان به اثبات رسیده است. آرى! این است عاقبت نفاق (فَاعْتَبِرُوا یا اوْلِى الْابْصارِ)! صورتهاى نفاق از جمله نتایجى که از بحث اجمالى بالا گرفته مىشود،نفاق دارای صور گوناگونی است که عبارتند از: الف- نفاق در عقیده: مانند کسى که به زبان مدّعى اسلام ومسلمانى است؛ ولى «مسلمان» شناختهنمىشود ویا تظاهر بهایمان مىکند؛ ولى «مؤمن» شمردهنمىشود. ب- نفاق در گفتار: مانند کسى که سخنى مىگوید؛ ولى خود در دل بدان اعتقاد ندارد. با این بیان «دروغگو» منافق است؛ زیرا که زبان و دلش یکى نیست. ج- نفاق در کردار: مانند کسى که «عملِ» ظاهرش با نیّت باطنى او متفاوت و متضاد است. همچون کسى که در ظاهر خود را نمازخوان و یا امانتدار نشان مىدهد؛ ولى در واقع «بىنماز» و «خائن» است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثالهاى زیباى قرآن-آیه الله مکارم مد ظلّه العالی. ج1 ص : 32
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی*گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
گفت می باید تو را تا خانه قاضی برم * گفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم * گفت والی از کجا در خانه خمار نیست
گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب* گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت دیناری بده پنهان و خود را وا رهان * گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست
گفت از بهر غرامت جامهات بیرون کنم * گفت پوسیدست جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه* گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست
گفت می بسیار خوردی زان چنین بیخود شدی* گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست
گفت باید حد زند هشیار مردم مست را * گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست
1.«بسماللَّه» نشانگر رنگ وصبغهى الهى وبیانگر جهتگیرى توحیدى ماست.
2.«بسماللَّه» رمز توحید است وذکر نام دیگران به جاى آن رمز کفر، و قرین کردن نام خدا بانام دیگران، نشانهى شرک. نه در کنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم ونه به جاى نام او.
3.«بسماللَّه» رمز بقا ودوام است. زیرا هرچه رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است.
4.«بسماللَّه» رمز عشق به خدا وتوکّل به اوست. به کسىکه رحمان و رحیم است عشق مىورزیم و کارمان را با توکّل به او آغاز مىکنیم، که بردن نام او سبب جلب رحمت است.
5.«بسماللَّه» رمز خروج از تکبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
6.«بسماللَّه» گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.
7.«بسماللَّه» مایه فرار شیطان است. کسى که خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمىافتد.
8.«بسماللَّه» عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست.
10.«بسماللَّه» بیانگر انگیزه ماست، یعنى خدایا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوتها ونه جلوهها و نه هوسها.
11. امام رضاعلیه السلام فرمود: «بسماللَّه» به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است.
Design By : Pichak |