حضـــور
با سلام حضور شما کاربر گرامی ؛این وبلاگ جهت استفاده شما عزیزان تهیه شده تا از مطالب گوناگون در این نوشتار بهره مند شوید. در ارائه مطالب سعی شده است حتی المقدور مواردی عرضه شود تا انسان را به هدف نهائی خلقت که همان توحید است در پرتو آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهم السلام رهنمون گردد. برای رسیدن به این هدف بنا داشته شده تا سلائق مختلف افراد و در برخی موارد جنسیت افراد در نحوه ی انتخاب و ارائه مطالب مورد لحاظ قرار گیرد. بدیهی است برای بهتر انجام شدن این کار انتقادات و پیشنهادهای سازنده شما موجب پیشرفت در این امر فرهنگی و شرکت شما در اجر معنوی آن خواهد بود. با تشکر. اجرکم عند الله. - رجعت چیست؟ و آیا امکان دارد؟ «رجعت» از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور مهدى علیه السلام و در آستانه رستاخیز گروهى از «مؤمنان خالص» و «کفار و طاغیان بسیار شرور» به این جهان باز مىگردند، گروه اول مدارجى از کمال را طى مىکنند، و گروه دوّم کیفرهاى شدیدى مىبینند. مرحوم «سیّد مرتضى» که از بزرگان شیعه است چنین مىگوید: «خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدى گروهى از کسانى که قبلًا از دنیا رفتهاند به این جهان باز مىگرداند، تا در ثواب و افتخارات یارى او و مشاهده حکومت حقّ بر سراسر جهان شرکت جویند، و نیز گروهى از دشمنان سرسخت را باز مىگرداند تا از آنها انتقام گیرد. سپس مىافزاید:ادامه مطلب... استقامت و برخی از آثار آن : إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون{فصلت 30 } «همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند (و میگویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتی که پی در پی وعده داده میشدید». 2- عدم خوف و حزن مشابه آیه قبل را نیز در سوره احقاف، آیه 13 و 14 میخوانیم:إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ« کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مىشوند. آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مىمانند؛ این پاداش اعمالى است که انجام مىدادند». 3- سوق به دعا واستغفار صحنههای جهاد و جنگ، انسان را به سوی دعا و استغفار میکشاند:وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا...{آل عمران 147 }. سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندروىهاى ما در کارها، چشمپوشى کن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان»! وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لاسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً{جن 16} «و این که اگر آنها (جنّ و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مىکنیم»! بعضی از عوامل استقامت: وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرینَ{آل عمران 146 }. وچه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مىرسید، سست و ناتوان نشدند، (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد. 2- الگو گیری از دیگران نگاهی به استقامت دیگران:فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل{احقاف 35}. «پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند». توجّه به نتایج دنیوی:وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لاسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً{جن 16}«و این که اگر آنها (جنّ و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مىکنیم». إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب{زمر 10} « صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دریافت مىدارند»! صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دریافت مىدارند»!(توشه تبلیغ- حجه الاسلام و المسلمین قرائتی حفظه الله تعالی) از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبههناک و گمان برانگیز است. پدرم از پدرش از جدّش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روایت کرده که آن حضرت فرموده است: - عابدترین مردم کسى است که واجبات را بپا دارد. - سخىترین مردم کسى است که زکات مالش را بپردازد. - زاهدترین مردم کسى است که از حرام دورى ورزد. - با تقواترین مردم کسى است که حقّ را بگوید. چه به نفعش و چه به ضررش باشد. - عادلترین مردم کسى است که آنچه براى خود مىپسندد براى دیگران هم بپسندد، و آنچه براى خود نمىپسندد، براى دیگران نیز نپسندد. - زیرکترین مردم کسى است که زیاد به یاد مرگ باشد. - و غبطه خورندهترین مردم، کسى است که در دنیا از عقاب الهى، ایمن و [عمل ناکرده] امید به ثواب داشته باشد. {چهل حدیث - محمد على کوشا .ص 48. حدیث 24 }. روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم، نماز صبح را به جماعت به جاى آورد. چون از نماز فارغ شد، رو به اصحاب خویش کرد و نام جمعى را برد، و پرسید:آیا این افراد در نماز اضرند؟گفتند: نه، یا رسول اللَّه.آنگاه حضرت فرمود: آیا (در شهر) حضور ندارند؟گفتند: چرا در شهر هستند.پیامبر فرمود: آنگاه باشید و بدانید! که هیچ نمازى بر منافقان سنگینتر و سختتر از نماز صبح و نماز عشاء نیست. اگر مردم مىدانستند به جماعت گزاران این دو نماز چه فضیلتى دارد، حتما در آن شرکت مىکردند و به هر حالتى آن را به جماعت برگزار مىنمودند. هر چند با خزیدن روى زمین باشد. {گلچین صدوق- ج1- ص 167}. پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلم» فرمودند : هر گاه کسى نماز صبح نخواند، فرشتهاى از آسمان او را صدا زند: اى زیانکار! و اگر نماز ظهر نخواند. گوید: اى خیانتکار! و اگر نماز عصر را ترک کند گوید: اى گنهکار! و اگر نماز مغرب را از دست دهد، گوید: اى کافر! و چنانچه نماز عشا را نخواند، گوید: در تو نفع و خیرى نیست، (اطلاق کافر به عنوان مبالغه است). شیعه و سنى هر دو نقل کردهاندکه پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلم» فرمودند : راجع به ثواب صدقه از جبرئیل پرسیدم، گفت: اى محمد! صدقه پنج نوع است: یک به ده، یک به هفتاد، یک به هفتصد، یک به هفتاد هزار و یک به صد هزار؛ گفتم یک به ده کدام است؟ گفت: آن که به آدم صحیح و سالم داده شود، یک به هفتاد آن است که به زمینگیر دهند، یک به هفتصد تصدق به پدر و مادر است، یک به هفتاد هزار به مردگان و یک به صد هزار به طالب علم. {نصایح - فصل سوم - ص : 218}. نام کتاب: شگفتیهاى آفرینش- ترجمه توحید مفضل نویسنده: نجف على میرزایى این کتاب املاى امام جعفر صادق علیه السلام بر مفضل بن عمر جعفى کوفى، یکى از اصحاب سر شناس و بزرگ آن حضرت مىباشد. امام علیه السلام کتاب را در چهار جلسه و در چهار روز از صبح تا ظهر بر مفضل املا کردند. موضوع کتاب آن حضرت در این کتاب به بیان شگفتىهاى آفرینش انسان و جهان هستى پرداختهاند و از این راه به اثبات آفریدگارى حکیم و دانا پرداختهاند. توحید مفضل از کتابهاى ارزشمند و معتبر شیعه است و مورد توجه بزرگان و علما و فقهاى شیعه قرار گرفته است. انگیزه تألیف کتاب مفضل داستان نوشتن کتاب را این گونه نقل مىکند: « یک روز عصر من در مسجد مدینه در کنار قبر مطهر حضرت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم نشسته بودم و در مقام و منزلت آن حضرت فکر مىکردم که ناگهان« ابن ابى العوجاء» و یارانش وارد شدند و در کنارى نشستند و شروع به صحبت کردند. آنان از حضرت رسول خدا( صلّی الله علیه و آله ) به عنوان یک فیلسوف که با زیرکى فراوان نام خود را در جهان زنده نگه داشت نام بردند و گفتند این جهان خدایى ندارد و همه چیز خود به خود بوجود آمده و این جهان همیشه بوده و خواهد بود. من نتوانستم خشم خود را فرو بنشانم و بر سر آنها فریاد زدم و گفتم:« اى دشمن خدا آیا کافر شدهاى؟». آنان در پاسخ من گفتند:« اگر تو از یاران جعفر بن محمد( علیهما السلام) هستى او این گونه با ما سخن نمىگوید». من از نزد آنها خارج شدم و به نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفتم و ماجرا را براى آن حضرت تعریف کردم. آن حضرت فرمودند:« فردا صبح به نزد من بیا و قلم و کاغذى نیز بیاور تا براى تو از حکمت خداوند متعال در آفرینش جهان سخن بگویم تا مؤمنان با آگاهى از آن آرامش یابند و کافران در جواب از آن حیران و سرگردان بمانند». من هم فردا صبح به نزد آن حضرت رفتم و ایشان نیز این کتاب را به من املا فرمودند. نظم و ترتیب کتاب امام علیه السلام در آغاز، دلیل کسانى که وجود خداوند متعال را انکار مىکنند و یا مورد شک و تردید قرار مىدهند را ناآگاهى از اسباب و شیوه آفرینش جهان هستى بیان مىفرماید. سپس به بیان آفرینش جهان و خلقت انسان و بیان اعضاى بدن انسان مانند دستگاه گوارش و حواس پنجگانه مىپردازد و از آن به حکمت و قدرت و علم خداوند متعال، که آفریننده آن است، استدلال مىکند. در جلسه دوم به بیان شگفتىهاى جهان حیوانات مانند خزندگان و چهار پایان مانند، اسب، فیل، زرافه، میمون، سگ و پرندگانى مانند، مرغ و خفاش و حشراتى مانند، زنبور عسل، ملخ و مورچه و ماهىها میپردازد. در جلسه سوم شگفتىهاى آسمان و زمین مانند، رنگ آسمان و طلوع و غروب خورشید و فصلهاى سال و خورشید و ماه و دیگر ستارگان و حرکت بسیار سریع آنها در آسمان و بیان سرما و گرما و باد و هوا و چگونگى ایجاد صدا و کوهها و گیاهان و... را بیان مىنماید. جلسه چهارم نیز به بیان حقیقت مرگ و زندگى و علت آفرینش انسان و راه شناخت جهان هستى و بیان فرق میان حس و عقل در شناخت جهان و حقایق هستى اختصاص یافته است. {گنجینه روایات نور مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی}. داستان آیت الله اراکی: شیخ عبدالله گلپایگانی دست خالی: مرحوم آیت الله میلانی از شخصی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالله گلپایگانی را در خواب دیده بود، نقل کردند که: مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای؟ گفتم: درس و بحث. ملائکه در آن خدشه کردند. من جواب دادم. دوباره خدشه کردند؛ باز جواب دادم. باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: نماز و روزه و عبادات، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند. باز جواب دادم؛ دوباره خدشه کردند. باز جواب دادم؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب برنیامدم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: زیارت و توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم. باز خدشه کردند، من جواب دادم. باز خدشه کردند، عاقبت از جواب عاجز شدم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: چیزی ندارم و مأیوس شدم. آنگاه ملائکه گفتند: تو نزد ما دُرّ گرانبهایی داری. گفتم: من دُرّی نداشتم. گفتند: چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری، رفتی که مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی! و گفتی پیاده می روم، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی: الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان درّی است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد.{آیینه صدق و صفا – رضا استادی}..
Design By : Pichak |