سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























حضـــور

با سلام حضور شما کاربر گرامی ؛این وبلاگ جهت استفاده شما عزیزان تهیه شده تا از مطالب گوناگون در این نوشتار بهره مند شوید. در ارائه مطالب سعی شده است حتی المقدور مواردی عرضه شود تا انسان را به هدف نهائی خلقت که همان توحید است در پرتو آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهم السلام رهنمون گردد. برای رسیدن به این هدف بنا داشته شده تا سلائق مختلف افراد و در برخی موارد جنسیت افراد در نحوه ی انتخاب و ارائه مطالب مورد لحاظ قرار گیرد. بدیهی است برای بهتر انجام شدن این کار انتقادات و پیشنهادهای سازنده شما موجب پیشرفت در این امر فرهنگی و شرکت شما در اجر معنوی آن خواهد بود. با تشکر. اجرکم عند الله.  


نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 4:58 عصر توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

- رجعت چیست؟ و آیا امکان دارد؟

 «رجعت» از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور مهدى علیه السلام و در آستانه رستاخیز گروهى از «مؤمنان خالص» و «کفار و طاغیان بسیار شرور» به این جهان باز مى‏گردند، گروه اول مدارجى از کمال را طى مى‏کنند، و گروه دوّم کیفرهاى شدیدى مى‏بینند.

مرحوم «سیّد مرتضى» که از بزرگان شیعه است چنین مى‏گوید: «خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدى گروهى از کسانى که قبلًا از دنیا رفته‏اند به این جهان باز مى‏گرداند، تا در ثواب و افتخارات یارى او و مشاهده حکومت حقّ بر سراسر جهان شرکت جویند، و نیز گروهى از دشمنان سرسخت را باز مى‏گرداند تا از آنها انتقام گیرد.

سپس مى‏افزاید:ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 4:54 عصر توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

استقامت و برخی از آثار آن :

1- بشارت ملائکه به بهشت

إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون{فصلت 30 }

«همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل می‏شوند (و می‏گویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتی که پی در پی وعده داده می‏شدید».

2-  عدم خوف و حزن

مشابه آیه قبل را نیز در سوره احقاف، آیه 13 و 14 می‏خوانیم:إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ« کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند. آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مى‏مانند؛ این پاداش اعمالى است که انجام مى‏دادند».

3- سوق به دعا واستغفار

صحنه‏های جهاد و جنگ، انسان را به سوی دعا و استغفار می‏کشاند:وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا...{آل عمران 147 }.

سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندروى‏هاى ما در کارها، چشم‏پوشى کن! قدم‏هاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان»!

4- سیرابی از نعمت ها

وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لاسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً{جن 16}  «و این که اگر آنها (جنّ و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى‏کنیم»!

 بعضی از عوامل استقامت:

1- صبر

وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سَبیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرینَ{آل عمران 146 }.

وچه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسید، سست و ناتوان نشدند، (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد.

2- الگو گیری از دیگران

نگاهی به استقامت دیگران:فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل{احقاف 35}. «پس صبر کن آنگونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند».

3- توجه به نتایج دنیوی

توجّه به نتایج دنیوی:وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّریقَةِ لاسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً{جن 16}«و این که اگر آنها (جنّ و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى‏کنیم».

 

4- توجه به نتایج اخروی

إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب{زمر 10} « صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دریافت مى‏دارند»!

 صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دریافت مى‏دارند»!(توشه تبلیغ- حجه الاسلام و المسلمین قرائتی حفظه الله تعالی)


نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 4:44 عصر توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبهه‏ناک و گمان برانگیز است. پدرم از پدرش از جدّش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روایت کرده که آن حضرت فرموده است:

- عابدترین مردم کسى است که واجبات را بپا دارد.

- سخى‏ترین مردم کسى است که زکات مالش را بپردازد.

- زاهدترین مردم کسى است که از حرام دورى ورزد.

- با تقواترین مردم کسى است که حقّ را بگوید. چه به نفعش و چه به ضررش باشد.

- عادلترین مردم کسى است که آنچه براى خود مى‏پسندد براى دیگران هم بپسندد، و آنچه براى خود نمى‏پسندد، براى دیگران نیز نپسندد.

- زیرک‏ترین مردم کسى است که زیاد به یاد مرگ باشد.

- و غبطه خورنده‏ترین مردم، کسى است که در دنیا از عقاب الهى، ایمن و [عمل ناکرده‏] امید به ثواب داشته باشد. {چهل حدیث - محمد على کوشا .ص 48. حدیث 24 }.


نوشته شده در جمعه 89/4/18ساعت 3:50 عصر توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

 

روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم، نماز صبح را به جماعت به جاى آورد. چون از نماز فارغ شد، رو به اصحاب خویش کرد و نام جمعى را برد، و پرسید:آیا این افراد در نماز اضرند؟گفتند: نه، یا رسول اللَّه.آنگاه حضرت فرمود: آیا (در شهر) حضور ندارند؟گفتند: چرا در شهر هستند.پیامبر فرمود: آنگاه باشید و بدانید! که هیچ نمازى بر منافقان سنگین‏تر و سخت‏تر از نماز صبح و نماز عشاء نیست. اگر مردم مى‏دانستند به جماعت گزاران این دو نماز چه فضیلتى دارد، حتما در آن شرکت مى‏کردند و به هر حالتى آن را به جماعت برگزار مى‏نمودند. هر چند با خزیدن روى زمین باشد.

{گلچین صدوق- ج‏1- ص 167}.    

پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلم» فرمودند :   

هر گاه کسى نماز صبح نخواند، فرشته‏اى از آسمان او را صدا زند: اى زیانکار! و اگر نماز ظهر نخواند. گوید: اى خیانتکار! و اگر نماز عصر را ترک کند گوید: اى گنهکار! و اگر نماز مغرب را از دست دهد، گوید: اى کافر! و چنانچه نماز عشا را نخواند، گوید: در تو نفع و خیرى نیست، (اطلاق کافر به عنوان مبالغه است).

      شیعه و سنى هر دو نقل کرده‏اندکه پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلم» فرمودند :   

 راجع به ثواب صدقه از جبرئیل پرسیدم، گفت: اى محمد! صدقه پنج نوع است: یک به ده، یک به هفتاد، یک به هفتصد، یک به هفتاد هزار و یک به صد هزار؛ گفتم یک به ده کدام است؟ گفت: آن که به آدم صحیح و سالم داده شود، یک به هفتاد آن است که به زمین‏گیر دهند، یک به هفتصد تصدق به پدر و مادر است، یک به هفتاد هزار به مردگان و یک به صد هزار به طالب علم.

{نصایح - فصل سوم - ص : 218}. 


نوشته شده در جمعه 89/4/18ساعت 3:47 عصر توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

نام کتاب: شگفتیهاى آفرینش- ترجمه توحید مفضل‏

نویسنده: نجف على میرزایى‏

 

این کتاب املاى امام جعفر صادق علیه السلام بر مفضل بن عمر جعفى کوفى، یکى از اصحاب سر شناس و

بزرگ آن حضرت مى‏باشد. امام علیه السلام کتاب را در چهار جلسه و در چهار روز از صبح تا ظهر بر

مفضل املا کردند.

موضوع کتاب‏

 آن حضرت در این کتاب به بیان شگفتى‏هاى آفرینش انسان و جهان هستى پرداخته‏اند و از این راه به اثبات

 آفریدگارى حکیم و دانا پرداخته‏اند. توحید مفضل از کتاب‏هاى ارزشمند و معتبر شیعه است و مورد توجه

بزرگان و علما و فقهاى شیعه قرار گرفته است.

 

انگیزه تألیف‏ کتاب

 مفضل داستان نوشتن کتاب را این گونه نقل مى‏کند:

 

« یک روز عصر من در مسجد مدینه در کنار قبر مطهر حضرت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم نشسته

 بودم و در مقام و منزلت آن حضرت فکر مى‏کردم که ناگهان« ابن ابى العوجاء» و یارانش وارد شدند و در

 کنارى نشستند و شروع به صحبت کردند. آنان از حضرت رسول خدا( صلّی الله علیه و آله ) به عنوان یک

فیلسوف که با زیرکى فراوان نام خود را در جهان زنده نگه داشت نام بردند و گفتند این جهان خدایى ندارد و

همه چیز خود به خود بوجود آمده و این جهان همیشه بوده و خواهد بود. من نتوانستم خشم خود را فرو

بنشانم و بر سر آنها فریاد زدم و گفتم:« اى دشمن خدا آیا کافر شده‏اى؟». آنان در پاسخ من گفتند:« اگر تو

از یاران جعفر بن محمد( علیهما السلام) هستى او این گونه با ما سخن نمى‏گوید». من از نزد آنها خارج شدم

و به نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفتم و ماجرا را براى آن حضرت تعریف کردم. آن حضرت فرمودند:«

فردا صبح به نزد من بیا و قلم و کاغذى نیز بیاور تا براى تو از حکمت خداوند متعال در آفرینش جهان سخن

بگویم تا مؤمنان با آگاهى از آن آرامش یابند و کافران در جواب از آن حیران و سرگردان بمانند». من هم

 فردا صبح به نزد آن حضرت رفتم و ایشان نیز این کتاب را به من املا فرمودند.

 

نظم و ترتیب کتاب‏

 امام علیه السلام در آغاز، دلیل کسانى که وجود خداوند متعال را انکار مى‏کنند و یا مورد شک و تردید قرار

 مى‏دهند را ناآگاهى از اسباب و شیوه آفرینش جهان هستى بیان مى‏فرماید.

 سپس به بیان آفرینش جهان و خلقت انسان و بیان اعضاى بدن انسان مانند دستگاه گوارش و حواس پنجگانه مى‏پردازد و از آن به حکمت و قدرت و علم خداوند متعال، که آفریننده آن است، استدلال مى‏کند.

  در جلسه دوم به بیان شگفتى‏هاى جهان حیوانات مانند خزندگان و چهار پایان مانند، اسب، فیل، زرافه،

 میمون، سگ و پرندگانى مانند، مرغ و خفاش و حشراتى مانند، زنبور عسل، ملخ و مورچه و ماهى‏ها

 می‏پردازد.

 در جلسه سوم شگفتى‏هاى آسمان و زمین مانند، رنگ آسمان و طلوع و غروب خورشید و فصل‏هاى سال و

 خورشید و ماه و دیگر ستارگان و حرکت بسیار سریع آنها در آسمان و بیان سرما و گرما و باد و هوا و

 چگونگى ایجاد صدا و کوهها و گیاهان و... را بیان مى‏نماید.

 جلسه چهارم نیز به بیان حقیقت مرگ و زندگى و علت آفرینش انسان و راه شناخت جهان هستى و بیان فرق

 میان حس و عقل در شناخت جهان و حقایق هستى اختصاص یافته است.

 

{گنجینه روایات نور مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی}. 


نوشته شده در جمعه 89/4/18ساعت 3:44 عصر توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

داستان آیت الله اراکی:

 شیخ عبدالله گلپایگانی دست خالی: مرحوم آیت الله میلانی از شخصی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالله گلپایگانی را در خواب دیده بود، نقل کردند که: مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای؟ گفتم: درس و بحث. ملائکه در آن خدشه کردند. من جواب دادم. دوباره خدشه کردند؛ باز جواب دادم. باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: نماز و روزه و عبادات، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند. باز جواب دادم؛ دوباره خدشه کردند. باز جواب دادم؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب برنیامدم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: زیارت و توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم. باز خدشه کردند، من جواب دادم. باز خدشه کردند، عاقبت از جواب عاجز شدم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: چیزی ندارم و مأیوس شدم. آنگاه ملائکه گفتند: تو نزد ما دُرّ گرانبهایی داری. گفتم: من دُرّی نداشتم. گفتند: چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری، رفتی که مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی! و گفتی پیاده می روم، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی: الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان درّی است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد.{آیینه صدق و صفا رضا استادی}..


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/16ساعت 11:36 صبح توسط ترنم وصال نظرات ( ) |

<   <<   11      

Design By : Pichak