حضـــور
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود: شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبههناک و گمان برانگیز است. پدرم از پدرش از جدّش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روایت کرده که آن حضرت فرموده است: - عابدترین مردم کسى است که واجبات را بپا دارد. - سخىترین مردم کسى است که زکات مالش را بپردازد. - زاهدترین مردم کسى است که از حرام دورى ورزد. - با تقواترین مردم کسى است که حقّ را بگوید. چه به نفعش و چه به ضررش باشد. - عادلترین مردم کسى است که آنچه براى خود مىپسندد براى دیگران هم بپسندد، و آنچه براى خود نمىپسندد، براى دیگران نیز نپسندد. - زیرکترین مردم کسى است که زیاد به یاد مرگ باشد. - و غبطه خورندهترین مردم، کسى است که در دنیا از عقاب الهى، ایمن و [عمل ناکرده] امید به ثواب داشته باشد. {چهل حدیث - محمد على کوشا .ص 48. حدیث 24 }. روزى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم، نماز صبح را به جماعت به جاى آورد. چون از نماز فارغ شد، رو به اصحاب خویش کرد و نام جمعى را برد، و پرسید:آیا این افراد در نماز اضرند؟گفتند: نه، یا رسول اللَّه.آنگاه حضرت فرمود: آیا (در شهر) حضور ندارند؟گفتند: چرا در شهر هستند.پیامبر فرمود: آنگاه باشید و بدانید! که هیچ نمازى بر منافقان سنگینتر و سختتر از نماز صبح و نماز عشاء نیست. اگر مردم مىدانستند به جماعت گزاران این دو نماز چه فضیلتى دارد، حتما در آن شرکت مىکردند و به هر حالتى آن را به جماعت برگزار مىنمودند. هر چند با خزیدن روى زمین باشد. {گلچین صدوق- ج1- ص 167}. پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلم» فرمودند : هر گاه کسى نماز صبح نخواند، فرشتهاى از آسمان او را صدا زند: اى زیانکار! و اگر نماز ظهر نخواند. گوید: اى خیانتکار! و اگر نماز عصر را ترک کند گوید: اى گنهکار! و اگر نماز مغرب را از دست دهد، گوید: اى کافر! و چنانچه نماز عشا را نخواند، گوید: در تو نفع و خیرى نیست، (اطلاق کافر به عنوان مبالغه است). شیعه و سنى هر دو نقل کردهاندکه پیغمبر اکرم «صلى الله علیه و آله و سلم» فرمودند : راجع به ثواب صدقه از جبرئیل پرسیدم، گفت: اى محمد! صدقه پنج نوع است: یک به ده، یک به هفتاد، یک به هفتصد، یک به هفتاد هزار و یک به صد هزار؛ گفتم یک به ده کدام است؟ گفت: آن که به آدم صحیح و سالم داده شود، یک به هفتاد آن است که به زمینگیر دهند، یک به هفتصد تصدق به پدر و مادر است، یک به هفتاد هزار به مردگان و یک به صد هزار به طالب علم. {نصایح - فصل سوم - ص : 218}. نام کتاب: شگفتیهاى آفرینش- ترجمه توحید مفضل نویسنده: نجف على میرزایى این کتاب املاى امام جعفر صادق علیه السلام بر مفضل بن عمر جعفى کوفى، یکى از اصحاب سر شناس و بزرگ آن حضرت مىباشد. امام علیه السلام کتاب را در چهار جلسه و در چهار روز از صبح تا ظهر بر مفضل املا کردند. موضوع کتاب آن حضرت در این کتاب به بیان شگفتىهاى آفرینش انسان و جهان هستى پرداختهاند و از این راه به اثبات آفریدگارى حکیم و دانا پرداختهاند. توحید مفضل از کتابهاى ارزشمند و معتبر شیعه است و مورد توجه بزرگان و علما و فقهاى شیعه قرار گرفته است. انگیزه تألیف کتاب مفضل داستان نوشتن کتاب را این گونه نقل مىکند: « یک روز عصر من در مسجد مدینه در کنار قبر مطهر حضرت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم نشسته بودم و در مقام و منزلت آن حضرت فکر مىکردم که ناگهان« ابن ابى العوجاء» و یارانش وارد شدند و در کنارى نشستند و شروع به صحبت کردند. آنان از حضرت رسول خدا( صلّی الله علیه و آله ) به عنوان یک فیلسوف که با زیرکى فراوان نام خود را در جهان زنده نگه داشت نام بردند و گفتند این جهان خدایى ندارد و همه چیز خود به خود بوجود آمده و این جهان همیشه بوده و خواهد بود. من نتوانستم خشم خود را فرو بنشانم و بر سر آنها فریاد زدم و گفتم:« اى دشمن خدا آیا کافر شدهاى؟». آنان در پاسخ من گفتند:« اگر تو از یاران جعفر بن محمد( علیهما السلام) هستى او این گونه با ما سخن نمىگوید». من از نزد آنها خارج شدم و به نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفتم و ماجرا را براى آن حضرت تعریف کردم. آن حضرت فرمودند:« فردا صبح به نزد من بیا و قلم و کاغذى نیز بیاور تا براى تو از حکمت خداوند متعال در آفرینش جهان سخن بگویم تا مؤمنان با آگاهى از آن آرامش یابند و کافران در جواب از آن حیران و سرگردان بمانند». من هم فردا صبح به نزد آن حضرت رفتم و ایشان نیز این کتاب را به من املا فرمودند. نظم و ترتیب کتاب امام علیه السلام در آغاز، دلیل کسانى که وجود خداوند متعال را انکار مىکنند و یا مورد شک و تردید قرار مىدهند را ناآگاهى از اسباب و شیوه آفرینش جهان هستى بیان مىفرماید. سپس به بیان آفرینش جهان و خلقت انسان و بیان اعضاى بدن انسان مانند دستگاه گوارش و حواس پنجگانه مىپردازد و از آن به حکمت و قدرت و علم خداوند متعال، که آفریننده آن است، استدلال مىکند. در جلسه دوم به بیان شگفتىهاى جهان حیوانات مانند خزندگان و چهار پایان مانند، اسب، فیل، زرافه، میمون، سگ و پرندگانى مانند، مرغ و خفاش و حشراتى مانند، زنبور عسل، ملخ و مورچه و ماهىها میپردازد. در جلسه سوم شگفتىهاى آسمان و زمین مانند، رنگ آسمان و طلوع و غروب خورشید و فصلهاى سال و خورشید و ماه و دیگر ستارگان و حرکت بسیار سریع آنها در آسمان و بیان سرما و گرما و باد و هوا و چگونگى ایجاد صدا و کوهها و گیاهان و... را بیان مىنماید. جلسه چهارم نیز به بیان حقیقت مرگ و زندگى و علت آفرینش انسان و راه شناخت جهان هستى و بیان فرق میان حس و عقل در شناخت جهان و حقایق هستى اختصاص یافته است. {گنجینه روایات نور مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی}. داستان آیت الله اراکی: شیخ عبدالله گلپایگانی دست خالی: مرحوم آیت الله میلانی از شخصی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالله گلپایگانی را در خواب دیده بود، نقل کردند که: مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای؟ گفتم: درس و بحث. ملائکه در آن خدشه کردند. من جواب دادم. دوباره خدشه کردند؛ باز جواب دادم. باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: نماز و روزه و عبادات، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند. باز جواب دادم؛ دوباره خدشه کردند. باز جواب دادم؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب برنیامدم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: زیارت و توسل. در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم. باز خدشه کردند، من جواب دادم. باز خدشه کردند، عاقبت از جواب عاجز شدم. گفتند: دیگر چه داری؟ گفتم: چیزی ندارم و مأیوس شدم. آنگاه ملائکه گفتند: تو نزد ما دُرّ گرانبهایی داری. گفتم: من دُرّی نداشتم. گفتند: چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری، رفتی که مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی! و گفتی پیاده می روم، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی: الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان درّی است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد.{آیینه صدق و صفا – رضا استادی}..
Design By : Pichak |